اجازه؟

دلتنگت بشوم یا نه؟

دلتنگت می‌شوم: دلتنگ تویی که در خاطراتم مانده است.

با خاطراتت میتوانم لبخند بزنم. میتوانم اشک بریزم.

اما به تو که میرسم، به امروز تو که میرسم، فقط قلبم فشرده میشود: از دردی که من کشیدم، از دردی که تو کشیدی.

وقتی به روزهایی فکر میکنم که من هم تو را عذاب داده ام، دلم میخواهد تمام اشتباهاتت را ببخشم. اما من را ببخش، نمیتوانم.

امروز هم نمیتوانم.