این روزها در شبکههای اجتماعی بیشتر از هر چیز دیگری با مفهوم جدیدی به نام مربی رو به رو میشویم. افرادی که رو به روی دوربینشان نشسته اند و از 5 نکته برای بهتر کردن رابطه عاطفی، 2 تکنیک که موفقیت مالی شما را تضمین میکند، 3 روش جهت تسخیر قلب مرد رویاهای شما و 10 نکته در مورد خانمها که نمیدانستید صحبت میکنند.
دارم تلاش میکنم در مورد این سبک جدید از محتوای پرطرفدار، از کمترین کلمات با بار منفی که میتوانم استفاده کنم.
صادقانه ترین اظهار نظری که میتوانم داشته باشم، این است که به نظر میرسد خوب مخاطب خودشان را میشناسند. مخاطبی که تولید کننده این دست محتوا را دنبال میکند، قطعا دنبال بهتر شدن شرایط فعلی زندگیاش است اما کاملا مشخص است که یا توان پرداخت هزینه را ندارد و یا راغب نیست که برای رشد فردیاش هزینهای پرداخت کند. چنین مخاطبی، محتوای رایگان را دریافت میکند و از آن استفاده میکند و در عوض، به افزایش شهرت تولید کننده محتوا کمک میکند- واقع بین باشیم: همان +1 که این دنبال کننده به دنبال کنندههای تولید کننده محتوا اضافه میکند، دقیقا همان چیزی است که تولید کننده محتوا به دنبالش بوده.
اعتراف میکنم که جدیدا در مواقع بیخوابی، این محتواها را پیگیری میکنم و به نظر میرسد که هیچ وقت نتوانم دید مثبتی به فردی داشته باشم که به سادگی به خودش اجازه میدهد به افراد بگوید که برای رابطهتان چه کنید و چه نکنید، در زندگی تان چه کنید و چه نکنید.
مگر قرار نیست که هرکسی خودش بنشیند، بخواند، ببیند، تحلیل کند، تجربه کند، بیاموزد و بعد تصمیم بگیرد که چهها کند و چهها نکند؟
عالی بود