سبک و موضوع بلاگ
مدتهاست که به خودم قول دادهام به مرتب نوشتن عادت کنم و نوشتن را دوباره از سر بگیرم. شاید اهمال کاری و شاید ترس از شروع مانع از این کار میشد. اما حال که نوشتن را دوباره شروع کردهام، نمیدانم در این وبلاگ قرار است از چه چیزی مرتب بنویسم.
حقیقتش قرار بود این بلاگ، یک بلاگ رسمی باشد از تلاش من برای بازیابی تمرکز از دست رفتهام و پروسه توسعه فردی من. اما حال امروزم انقدر آشفته است که بعید بدانم بتوانم این بلاگ را رسمی نگه دارم. حدس میزنم مدتی را در این بلاگ به تمرین عادت به نوشتن مداوم بگذرانم و بعد از آن رسمی نوشتن را شروع کنم.
به دوستانم قول دادهام که آدرس بلاگ جدیدم را به آنها بدهم، اما علاقهای هم ندارم نوشته های آشفتهام را بخوانند: سامان ندارم. بهتر است اندکی صبر کنم و بعد از اینکه نوشتههایم و حالم به سامان رسید آدرس بلاگ را به آنها بدهم.
اما دلم میخواهد یک بلاگ هم بسازم برای احساسات غیر قابل بیانم: احساساتی که علاقه ای به اشتراک آنها با دیگران ندارم. احتمالا کلیه مطالبش را با رمز منتشر کنم.
پس با یک جمعبندی سریع:
- مدتی در نوشتن به خودم سخت نخواهم گرفت و عادت به نوشتن و حرفهای نوشتن را تمرین میکنم.
- یک بلاگ برای عواطف غیر قابل بیان و خصوصیام خواهم ساخت.
- آدرس بلاگ را بعد از اینکه مطالبم جان گرفتند برای دوستانم خواهم فرستاد.
خب، برویم سراغ گزارش روزانه:
امروز کمی درس خواندم. حال دلم خوب نبود، اما زیاد لبخند زدم، زیاد خندیدم و کمی هم رقصیدم. بیشتر از روزهای گذشته خواندم، بیشتر فکر کردم و سعی کردم از توانم بیشتر استفاده کنم.
تصمیم گرفتم باشگاه را از روز بازو دوباره شروع کنم: چون ساده تر است و دیرتر خسته میشوم: یک ماه است که ورزش نکردهام. بنابراین از اول هفته آینده به باشگاه خواهم رفت
تصمیم گرفتم که دوستانی را که دیشب در شرف از دست دادنشان بودم، نگه دارم. آنها دوستان من هستند و همین که میتوانم در کنارشان دیوانه باشم و قضاوت نشوم، بهترین موهبت است. اما تصمیم گرفتم که زمان کمتری را با آنها سپری کنم.
اما فکری که در تمام روز ذهنم را به خودش مشغول کرده بود، این بود که باید مهارت تصمیمگیری را بیاموزم. اتفاقات اخیر به من ثابت کرد که در این مهارت به شدت ضعیفم و لازم است خیلی نظاممند بر روی آن کار کنم.
فکر میکنم بعد از پست کردن این نوشته، ابتدا مسواک بزنم و بعدش بنشینم زبان آزمون را بررسی کنم و آن چند تستی را که اشتباه زدهام علامت بزنم و نکاتش را به خوبی مرور کنم. خب، این کارها خودش تا دو صبح طول میکشد!
نامه بازدید خیریه از بیمارستان را هم فراموش کردم بنویسم :| بهتر است شروع کنم